«نشست نظریه نظام انقلابی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با همکاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اندیشگاه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی برگزار شد.»
دکتر مجید عباسی: همانطور که مستحضرید بحث نظام انقلابی، بحث مهمی در انقلاب اسلامی و انقلابهای جهان است. در جوامع انقلابی بعد از گذشت دههها، مبانی و ارزشها بهتدریج رنگ میبازد. بعضی از انقلابیون از مبانی دوری میکنند کما اینکه در انقلاب خودمان هم داریم. برای مثال در بحث تسخیر سفارت آمریکا عدهای بودند که بعداً از مسیر انقلاب خارج شدند. ولیکن نظریه انقلابی درواقع تداوم اصول انقلابی است.
در این جلسه میخواهیم به این بپردازیم که آیا ما در سیاست خارجی هم میتوانیم بحثهای نظام انقلابی را مورد توجه قرار دهیم. اصلِ «نه شرقی نه غربی»، مسئله مقابله با اشغالگری اسرائیل، حمایت از مستضعفین، مبارزه با استکبار جهانی و مسائلی ازایندست، اصول انقلابی ما در سیاست خارجی است. کلیت بیانیه گام دوم که رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) فرمودند این است که ما همچنان به اصول انقلابی خود پایبند هستیم. امیدوارم این نشست مفید و مورد فایده قرار بگیرد.
دکتر سیدجلالالدین دهقانی فیروزآبادی: معمولاً وقتی نظریهها شکل میگیرند، پس و پیشی دارند. رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) صحبتی دارند که در آن اشاره میکنند که انقلاب اسلامی بعد از پیروزی تمام نمیشود. بنابراین، گفتمان انقلاب اسلامی تمام نمیشود. به طبع انقلاب ارزشهایی دارد که بعد از انقلاب قرار است تا محقق شوند. اولین مرحله انقلاب است. سپس، تشکیل نظام میشود. گفتمان انقلاب اسلامی نهتنها در ایران بلکه در خارج از آن هم دارد بازتولید میشود. انقلاب اسلامی قرار است در جمهوری اسلامی ایران بازتولید شود. اینها متقابلاً همدیگر را بازتولید میکند و ارزشها در جمهوری اسلامی بازتولید میشود.
عیبی که ما داریم این است که صرفاً صحبتهای رهبران انقلاب را بازگویی میکنیم درصورتیکه باید به تحلیل و بررسی آن پرداخته شود. انقلاب بیشتر یک حالت جنبشی دارد و نظام بیشتر وضعیت تثبیتی دارد. این دو را چگونه میشود با هم تلفیق کرد؟ آیا انقلاب اسلامی را میتوان با دولت جمع کرد؟ یعنی دوگانه دولت و آرمان را میتوان جمع کرد؟ کار سختی است و ضرورت دارد. زیرا نظام جمهوری اسلامی بستری برای تحقق ارزشهای انقلاب اسلامی است. نظریه نظام انقلابی باید این را مدون کند.
حال سؤال این است که سیاست خارجی نظام انقلابی باید چگونه باشد؟ سیاست خارجی انقلابی یعنی مبتنی بر ارزشهای انقلاب اسلامی است. یعنی سیاست خارجی در خدمت انقلاب و ارزشهای آن باشد.
از طرفی انقلاب میتواند در خدمت سیاست خارجی باشد. یعنی از سرمایه بهینه و ظرفیت ارزشها برای تأمین منافع ملی استفاده کند که این نقطه مقابل عملگرایی افراطی است. ارزشهای انقلاب باید در نهادها نهادینه شود و با رفتن فردی و آمدن فردی دیگر همچنان نهاد انقلابی باشد.
ماهیت و محتوای سیاست خارجی انقلابی چیست؟
1) مبانی: گفتمان آن از انقلاب اسلامی، اسلام، اندیشه امام (ره)، رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) و... است.
2) ارزشها: اعم از حکمت، عقلانیت و مصلحت است. ما دولت بدون ایدئولوژی نداریم. خود ناسیونالیسم و سکولاریسم هم ایدئولوژی است.
3) اصول: اصول سیاست خارجی انقلابی در بیانیه گام دوم نیز آمده است که میتوان به استکبارستیزی، مرزبندی با دشمن اشاره کرد که با اصول سیاست خارجی در قانون اساسی همپوشانی دارد.
۴) آرمانها: مواردی مانند عزت ملى، استقلال ملى، عدالت جهانی، تمدن اسلامی و وحدت جهان اسلام را شامل میشود.
۵) منافع ملی و مصالح اسلامی: چگونگی جمع بین این دو، اصل مهمی است. دیدگاههای مختلفی وجود دارد. من اعتقاد دارم این موارد در طول هم است و در عرض هم نیست. زیرا کشورها اهداف و منافع تملیکی دارند و از طرفی اهداف و منافع محیطی هم است که این دو مورد مقوم همدیگر هستند. مهمترین منافع امت اسلامی و بالاترین مصلحت باید حفظ جمهوری اسلامی ایران باشد.
۶) راهبرد: عدم تعهد و اصل نه شرقی نه غربى نیز در راهبرد سیاست خارجی انقلابی است. گفتمان سیاست خارجی ایران آرمانگرایی واقعبینانه است. با مشاهده واقعیتها آرمانها را داریم. سیاست خارجی باید توانایی تطبیق با اصول اساسی انقلاب را داشته باشد و مدام خود را در این جهت بازخوانی و تقویت کند. چگونگی جمع بین آرمان و واقعبینی هم مهم است و باید توجه کرد.
۷) ابزار تحقق سیاست خارجی انقلابی: بهصورت اجمالی اگر بیان کنم کارگزار انقلابی است.
در پایان برای جمعبندی اشاره میکنم نظام انقلابی نباید ایستا باشد بلکه باید بتواند هم پای انقلاب اسلامی جلو برود.
دکتر محمدباقر خرمشاد: مفروض بحث من این است که بیانیه گام دوم انقلاب توسط فردی نوشته شده است که هم در نظر و هم در عمل، تجربه گرانقیمتی دارد که در حوزه سیاست خارجی و سیاست داخلی عصاره آن تجربه را آورده است.
چهار دسته از الزامات را برای سیاست خارجی انقلابی میتوان از بیانیه گام استخراج کرد:
الف) اصول بنیادین: ۱) اصالت استقلال و عزت ملی که در توصیه پنجم و ششم بیانیه ذکر شده است. این اصل، اصل مسلمی در همه سیاست خارجیها است. حتی کشورهایی که تحت حمایت قدرت خاصی هستند بیان میکنند که استقلال دارند. ۲) حکمت و مصلحت که همان عقلانیت است. مصلحت نمیتواند بدون حکمت باشد. این مورد در توصیه ششم بیانیه آمده است. 3) معنویت و اخلاق که برای روابط خارجی باید مدنظر باشد این اصل بیشتر در بحث سیاست داخلی در نظر گرفته شده است اما در سیاست خارجی هم باید مورد توجه باشد. ۴) تأکید بر مرزبندی با دشمنان.
ب) اولویتبندی در سیاست خارجی: ۱) اولویت اول این متن توجه به جهان اسلام و ایجاد تمدن نوین اسلامی است. 2) اولویت سیاستهای منطقهای؛ ایران بهمثابه قدرت منطقه باید رهبر و الگوی جبهه مقاومت باشد. 3) اولویت سیاست همسایگی: توجه ویژه به کشورهای همسایه. ۴) اولویت آسیاییگرایی که مرزبندی با غرب را برجسته میکند.
ج) موضوعی: سه نوع دیپلماسی تخصصی در بیانیه مورد توجه قرار گرفته است: ۱) دیپلماسی عمومی: لزوم ارتباطگیری با تودهها و مردم جهان را دنبال میکند. 2) علم و فناوری: تأکید بر اولویت قرار گرفتن علم و فناوری است. ۳) اقتصادی: اگرچه اقتصاد اصل نیست اما بدون آن کاری پیش نمیرود. ازاینرو، اهمیت دارد.
د) روش: ۱) دیپلماسی باید در خدمت شکل دادن به جهان چندقطبی باشد. انقلاب اسلامی جهان دوقطبی را به سهقطبی تبدیل کرد که یکی از قطبها باید ایران اسلامی باشد و دیپلماسی باید در خدمت آن باشد. ۲) دوگانه اسلام و استکبار: انقلاب اسلامی هیچ ابایی از دوگانهسازی در مقابل استکبار ندارد. این به معنای جنگ نیست. به لحاظ ماهوی اسلام، استکبار را برنمیتابد. ۳) دیپلماسی انقلابی: در روش دیپلماسی مورد توجه است. جمهوری اسلامی باید دنبال دیپلماسی تحولگرای پویا باشد.
دکتر محمد رجبی: پیش از ورود به بحث، دو نکته را مقدمتاً عرض کنم:
نخست آنکه، «نظریه نظام انقلابی» یکی از نوپردازیهای تئوریک رهبر حکیم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است که با هدف نشان دادن سازگاری و عدم تضاد میان "جوشش انقلابی" و "نظم سیاسی و اجتماعی" در نظام برآمده از انقلاب اسلامی - یعنی، جمهوری اسلامی - طرح شده است. دیگر آنکه، بُنمایة این نظریه، «تحول» که دارای دو ویژگی استمرار و استعلا است، در نظر گرفته شد و گفته شد که چنانچه استمرار نباشد، نظام دچار جمود و عدم پویایی و چنانچه استعلا نباشد، دچار ارتجاع - بهمعنای بازگشت به عقب - خواهد شد.
اما، در بیان نسبت میان این نظریه با سیاست خارجی جمهوری اسلامی نکاتی چند نکته را طرح میکنم:
1) در نظر گرفتن تحول بهعنوان بُنمایهی این نظریه، بهمعنای تحول در اصولِ سیاست خارجی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی تبلور یافته است، در نظر بگیریم. چه آنکه، این اصول به دلیل آنکه متخذ از اسلام و منبعث از ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی است، ثابت بوده و با رفتوآمد دولتها با سلایق سیاسی گوناگون تغییر نمیکند و اساساً این اصول با مختصاتی که در قانون اساسی طرح شده است، خود معرف سیاست خارجیِ انقلابی است. یکی از مهمترین این اصول، اصلِ «عزت، حکمت و مصلحت» است که در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی از «عزت ملی، روابط خارجی و مرزبندی با دشمن» بهعنوان یکی از شاخصههای آن یاد شده است.
بنابراین، این اصول میبایست به صورت بیوقفه تداوم یابد؛ چراکه نهتنها نمیتوانیم ادعا کنیم که به همة اهداف خود رسیدهایم که در برخی موارد حتی نزدیک هم نشدهایم.
همچنین، نیازمند ارائه روایتی واقعبینانه و صریح از این سیاستها در میان مردم برای مقابله با روایتپردازی دشمن هستیم. بهعنوانمثال، دشمن درصدد است تا با برساخته نمودن دوگانههای کاذبی مانند «عزت و توسعه» اینگونه وانمود سازد که یا باید راه عزتمندی را انتخاب نمود یا در مسیر توسعه قرار گرفت. این در حالی است که در گفتمان انقلاب اسلامی، «عزت و پیشرفت» نافی یکدیگر نبوده و اساساً ساخت این دوگانه جعلی و تحمیلی در نظر گرفته میشود. در این گفتمان، عزت ملی یکی از نرمافزارهای پیشرفت تلقی شده و اساساً پیشرفت اقتصادی بدون عزت ملی تضمین تداوم ندارد.
2) مقصود از تحول در سیاست خارجی، تحول در راهکنشها و ابتکارات اجرایی است که توسط دولتها و سایر بازیگران فعال در عرصة روابط خارجی اجراء میشود.
البته، چنین تحولی در این عرصه نبایستی بهگونهای باشد که بر ضد آن اصول عمل کند بلکه باید در خدمت آنها باشد. همچنین، جهت این تحول میبایستی در جهت تمدنسازی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه) باشد.
اینچنین تحولی اختصاصاتی مییابد که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره نمود: دینی، هوشمندانه، مبتنی بر مدیریتِ جهادی، ناظر بر اقتضائات روز و نظایر آن.
برای تحقق این تحول نیازمند تربیت کارگزاران شایسته و طراز انقلاب اسلامی هستیم. برخی از شاخصههای این کارگزاران حکمت، شجاعت، مدیریت جهادی، و نظایر آن.
اگر بخواهم جمعبندی داشته باشم، باید توجه داشت که اشاعة نظریه نظام انقلابی در عرصة سیاست خارجی موجب شکلگیری سیاست خارجیِ انقلابی شده است که تبلور آن را میتوان در اصول مندرج در قانون اساسی مشاهده نمود. تحول دائمی و پیشرونده در راهکنشها و ابتکارات اجرایی که در خدمت اصول مذکور است، موجب بقاء و تداوم این نظریه خواهد بود.
3) برمبنای این سیاست خارجیِ انقلابی، روابط خارجی جمهوری اسلامی الزاماتی مییابد که برخی از آنها عبارتند از: تقلیل ندادن دنیا به چند کشور غربیِ مستکبر و سلطهگر؛ ایجاد ارتباط متعدد و متنوع با کشورهای مختلف: هم توسط دولت و هم توسط سایر بازیگران عرصه روابط خارجی بهویژه جریان حلقههای میانی مانند تشکلهای دانشجویی و هم در اشکال گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، فناورانه و شناخت فرصتها و استفاده از این فرصتها در وقت مناسب در ارتباط با کشورهای مختلف؛ و نظایر آن.
نظر شما :