حسن رجب پوررودمعجنی

حسن رجب پوررودمعجنی

عنوان پایان‌نامه

دعوای متقابل در داوری سرمایه گذاری بین المللی: واکاوی و نقد عملکرد کارگروه سوم آنسیترال



    دانشجو حسن رجب پوررودمعجنی در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ ، به راهنمایی علی مقدم ابریشمی ، پایان نامه با عنوان "دعوای متقابل در داوری سرمایه گذاری بین المللی: واکاوی و نقد عملکرد کارگروه سوم آنسیترال" را دفاع نموده است.


    استاد راهنما
    علی مقدم ابریشمی
    استاد مشاور
    پوریا عسکری
    رشته تحصیلی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    حقوق و علوم سیاسی
    شماره ساختمان محل ارائه
    ۳۸
    نام کلاس محل ارائه
    کلاس ۳۱۵[۲۳۳۱۵]
    شماره کلاس محل ارائه
    ۴۱۵
    تاریخ دفاع
    ۱۵ اسفند ۱۴۰۳
    ساعت دفاع
    ۱۷:۰۰

    چکیده

    در سالیان اخیر، داوری سرمایه‌گذاری بین‌المللی به‌عنوان یکی از ابزارهای اصلی حل‌وفصل اختلافات میان دولت‌ها و سرمایه‌گذاران خارجی شناخته شده است. در این چارچوب، دعاوی متقابل که از سوی دولت‌های میزبان علیه سرمایه‌گذاران خارجی مطرح می‌شوند، به‌مثابه ابزاری بالقوه برای ارتقای تعادل در فرآیند داوری و مسئول‌ساختن سرمایه‌گذاران برای رفتارهای زیان‌بار ایشان مورد توجه قرار گرفته‌اند. این پژوهش، با هدف واکاوی و نقد عملکرد کارگروه سوم آنسیترال در موضوع دعاوی متقابل، به بررسی الزامات حقوقی و چالش‌های عملی مرتبط با طرح این دعاوی پرداخته است.   از این رو، ابتدا مفاهیم و مبانی نظری مرتبط با دعاوی متقابل و جایگاه آن‌ها در چارچوب‌های حقوقی مختلف، از جمله ایکسید و آنسیترال، تحلیل شده است. سپس، با تکیه بر رویه‌های داوری و پرونده‌های شاخصی نظیر پرونده‌ی Urbaser علیه آرژانتین، نقش و محدودیت‌های کنونی این ابزار در پاسخ‌گویی به تخلفات سرمایه‌گذاران بررسی شده است. در نهایت، عملکرد کارگروه سوم آنسیترال در زمینه اصلاح نظام حل‌وفصل اختلافات سرمایه‌گذاری از منظر توازن منافع و عدالت نقد شده و پیشنهادهایی برای ارتقای کارآمدی دعاوی متقابل ارائه شده است.   هدف اصلی از انجام این پژوهش آن است که موانع مختلف نظری و عملی موجود بر سر راه طرح دعوای متقابل را مورد شناسایی و توصیف قرار دهد. با این حال، به‌طور ضمنی و در کنار این هدف اصلی، پژوهش حاضر می‌بایست نگاهی جدی به عملکرد کارگروه سوم آنسیترال داشته باشد تا بر این اساس، چگونگی فعالیت این نهاد را واکاوی نماید. وانگهی، پژوهش حاضر مقید به آن است که پس از بررسی عملکرد کارگروه سوم آنسیترال، به این مسأله نیز ورود کند که چه نوع سندی برای پوشش اهداف نهایی عملکرد کارگروه سوم مناسب است. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که هرچند دعاوی متقابل ظرفیت قابل‌توجهی در مسئول‌ساختن سرمایه‌گذاران دارند، محدودیت‌هایی نظیر عدم شناسایی الزامات رضایت طرفین بر طرح دعوای متقابل و ارتباط حقوقی میان دعوای اصلی و متقابل و نبود مبنای حقوقی شفاف همچنان مانع از استفاده‌ی گسترده و مؤثر از این ابزار است و در عین حال، کارگروه سوم آنسیترال نیز تا به حال توجه مناسبی به اهمیت این مسأله نشان نداده است. از این رو، اصلاح معاهدات سرمایه‌گذاری و تدوین اسنادی چون قواعد و شرط نمونه از سوی آنسیترال، می‌تواند به بهبود این وضعیت کمک کند.  

      

    Abstract

    In recent years, international investment arbitration has emerged as one of the main tools for resolving disputes between states and foreign investors. In this context, counterclaims brought by host states against foreign investors have been considered as a potential tool for promoting balance in the arbitration process and holding investors accountable for their harmful conduct. This study, with the aim of analyzing and critiquing the work of UNCITRAL Working Group III on counterclaims, examines the legal requirements and practical challenges associated with the initiation of these claims. Therefore, first, the concepts and theoretical foundations related to counterclaims and their position in various legal frameworks, including ICSID and UNCITRAL, are analyzed. Then, relying on arbitration procedures and landmark cases such as the Urbaser v. Argentina case, the current role and limitations of this tool in responding to investor violations are examined. Finally, the performance of UNCITRAL Working Group III in reforming the investment dispute settlement system is criticized from the perspective of balancing interests and justice, and suggestions are made to improve the efficiency of counterclaims. The main goal of this research is to identify and describe the various theoretical and practical obstacles to counterclaims. However, implicitly and in addition to this main goal, the present research should take a serious look at the performance of UNCITRAL Working Group III in order to analyze how this institution operates. Moreover, the present research is bound to examine the performance of UNCITRAL Working Group III and then address the issue of what kind of document is appropriate to cover the ultimate goals of the performance of the Working Group III. The findings of this study show that although counterclaims have significant potential to hold investors liable, limitations such as the lack of recognition of the requirements for the parties' consent to file a counterclaim, the legal connection between the main and counterclaims, and the lack of a clear legal basis still prevent the widespread and effective use of this tool. At the same time, UNCITRAL Working Group III has not yet paid due attention to the importance of this issue. Therefore, reforming investment treaties and developing documents such as model rules and conditions by UNCITRAL can help improve this situation.